چقدر زور من این مرد را نمی خواهم
من این غریبه ی بی درد را نمی خواهم
کسی که از سر یک رسم خشک وتکراری
گلی برای من آورد را نمی خواهم
ودلخوشم به همین روزهای تار خودم
چراغ و آینه ی زرد را نمی خواهم
من این کسی که فقط با دلار و پول و زمین
مرا مقایسه می کرد را نمی خواهم
برای زندگیم عشق و شاعری کافی است
غذای گرم و دل سرد را نمی خواهم....
توی این وبلاگ http://shayesteh62.persianblog.com/ خوندمش. زبان حال منه...
لیلا... که قسمت ابن السلام شد....